به گزارش هفتهنامه "تازههای اقتصاد"، گفتمان سیاسی و ابزار دیپلماسی در هر سطحی از روابط داخلی، منطقهای و بینالمللی همواره کارکردهایی فراتر از صحنه سیاسی داشتهاند و دامنه آثار آن به حوزههای مهمی چون اقتصاد نیز میرسد. گشایش سیاسی و احیای روابط دیپلماتیک بین کشورها نیز به مثابه تزریق یک پادزهر قوی به اقتصاد به شمار میرود که از مسائلی چون تحریمها و اعمال محدودیتها آسیب دیده است.
جمهوری اسلامی ایران اکنون دور تازهای از روابط سیاسی را به ویژه در سطح منطقه آغاز کرده است که دایره مناسبات آن سطح اقتصادی را نیز به روشی نو و با استفاده از ساز و کارهای راهبردی در حوزه مبادلات مالی و تجاری پوشش میدهد. در همین راستا اخیرا دکتر محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی ایران دور جدیدی از سفرهای منطقهای را آغاز کرده است که مبنای شکلگیری آن ایجاد گشایش سیاسی در روابط دیپلماتیک ایران در سطح منطقه بوده است. بیشک این سفرها و تلاشهای مبتنی بر دیپلماسی اقتصادی دستاوردهایی برای هر دو طرف به همراه داشته است که تحلیل و تشریح آنها مستلزم بازخوانی سیاستهای دیپلماتیک اتخاذ شده از سوی ایران است.
در همین راستا، "رشید الحداد"، استاد دانشکده اقتصاد و تجارت دانشگاه صنعاء یمن و نویسنده و تحلیلگر ارشد در حوزه اقتصاد، به پرسشهای مطرح شده در این زمینه پاسخ داد:
روابط اقتصادی بین ایران و کشورهای عربی در مناطق مختلف همواره رو به توسعه بوده و مناسبات اقتصادی خوبی بین ایران و برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برقرار است. تا چه میزان این ظرفیتها قابل توسعه است و چه اقداماتی باید در این زمینه صورت گیرد؟
عادی سازی روابط اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عربی باعث کاهش وابستگی اقتصادی غرب به منطقه میشود و تأثیر بسزایی در تقویت امنیت ملی منطقه و کاهش بحرانهای اقتصادی آن دارد. این بحرانهای اقتصادی اغلب توسط کشورهای سرمایهداری به وجود میآیند که به دنبال تسلط بر سرنوشت ملتها در سایه سوءاستفاده ایالات متحده از اقتصاد به عنوان ابزاری برای فشار بر کشورهای مخالف با هژمونی آمریکا و صهیونیسم هستند. علاوه بر این، عوامل دیگری نیز وجود دارد که صهیونیسم پشت صحنه آن قرار دارد از جمله اینکه از کارت اقتصادی به عنوان ابزار فشار برای تحمیل فرهنگ غربی مغایر با دین اسلام و مغایر با فرهنگ و اخلاق و ارزشهای امت اسلامی مانند تحمیل همجنسگرایی و نیز عادیسازی روابط با رژیم جعلی اسرائیل استفاده میکند.
به اعتقاد من تقویت روابط اقتصادی ایران و جهان عرب بهترین پاسخ به تحرکات غرب در این راستا بوده و علاوه بر این به نفع همه خواهد بود، تأثیر راهبردی بزرگی بر دشمن خواهد داشت و فرصتها را برای استقلال اقتصادهای عربی از سلطه آمریکا تقویت میکند. به همین دلیل باید اقدامات عملی اتخاذ شود تا میزان مبادلات تجاری افزایش یابد و به نفوذ کالاها و محصولات بین کشورهای همسایه کمک کند، از جمله این اقدامات میتوان به کاهش عوارض گمرکی کالاها و محصولات قابل مبادله اشاره کرد که منجر به توافق عربی و ایرانی برای ایجاد بازار آزاد مشترک می شود.
ایجاد زمینههای همکاریهای پولی بر اساس ارزهای محلی به جای دلار، یکی از راهبردهای دیپلماسی اقتصادی و بانکی منطقهای ایران است. تا چه میزان این آمادگی در کشورهای عربی وجود دارد و مزایای تبادلات اقتصادی با ارزهای محلی برای کشورهای طرف تجاری با ایران چیست؟
این استراتژی امروز به سلاحی کارآمد برای شکست سلطه و سیطره دلار و یافتن ابزارهای مقرون به صرفه برای تسهیل معاملات تجاری بین کشورها تبدیل شده است. در چند سال گذشته تعدادی از کشورهای بزرگ از جمله چین و روسیه این استراتژی را اتخاذ کردهاند، چنانکه قراردادهای متعددی بین روسیه و ترکیه و چین و مصر نیز در همین زمینه امضاء شده است.
معامله با ارزهای محلی مزایای اقتصادی فراوان چه در زمینه کاهش کسری تجاری و یا مبارزه با پیامدهای بینالمللی سلطه سرمایهداری آمریکا خواهد داشت و بیشترین سود آن نیز نصیب اقتصاد کشورهایی میشود که به کشورهای دیگری که توافقهای متقابلی را برای معامله با ارزهای ملی امضا کردهاند، ملحق میشوند. در واقع این استراتژی مالی که اخیرا تعداد فراوانی از کشورهای جهان اتخاذ کردهاند به گزینهای برای شکست هژمونی آمریکا بر اقتصاد جهانی و به ابزاری برای توسعه و تقویت روابط تجاری و اقتصادی بین کشورهای مختلف جهان و استفاده از ارزهای ملی به عنوان ابزار جایگزین برای پرداخت از طریق دلار تبدیل شده است.
ظرفیت ایجاد بانکهای مشترک و همچنین ایجاد شعب بانکهای ایرانی در کشورهای عربی و بالعکس همواره وجود دارد. چقدر ایجاد این ساختارها و تقویت اینگونه همکاریها میتواند در تقویت مناسبات اقتصادی سازنده و موثر باشد؟
این رویکرد نقش بارزی در تسهیل گردش وجوه بین این کشورها و ایران خواهد داشت، به عنوان مثال برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مانع ایجاد شعب بانکهای ایرانی در شهرهای خود میشدند، اما کشورهای دیگری مانند قطر اجازه افتتاح شعب بانکهای ایرانی را دادند و نتیجه این شد که دو کشور از این نهادهای مالی بهره فراوان بردند.
برای تقویت منافع مشترک باید نهادهای مالی و اقتصادی تشکیل و شبکههای مالی منطقهای خارج از هیمنه غرب ایجاد شود تا هرگونه تحریمهای احتمالی آمریکا خنثی شود و موانعی که در مسیر گردش آسان پول بین ایران و کشورهای همسایه وجود دارد، به دور از هرگونه محدودیت غرب رفع شوند.
رئیس کل بانک مرکزی ایران به تازگی دور جدیدی از توسعه همکاریها را با کشورهای عربی مانند قطر و عراق آغاز کرده است. این همکاریها تا چه میزان میتواند بر توسعه روابط همه جانبه کشورهای منطقه و ایران تاثیرگذار باشد؟ حضور شخص نخست بانک مرکزی ایران چه پیامی برای تقویت همکاریهای بانکی و پولی بین ایران و کشورهای عربی دارد؟
این اقدام سهم بسزایی در تبادل تجربیات، تقویت روابط مالی، حمایت از سرمایه گذاریهای عربی _ ایرانی، تامین مالی پروژههای استراتژیک تجاری و صنعتی و همچنین تقویت همگرایی بین تهران و کشورهای همسایه خواهد داشت. روابط کنونی باید گسترش و توسعه یابد تا سایر کشورها را نیز در بر گیرد. البته اقداماتی که در این زمینه اتخاذ میشود، باید سنجیده و مبتنی بر یک چشمانداز استراتژیک اقتصادی باشد که منافع ملتهای منطقه را تامین کند و جایگاه اقتصادی کشورهایشان را ارتقا دهد.
ایران ظرفیت بالایی در تامین کالاها و ملزومات مورد نیاز کشورهای عربی دارد و این ارتباطات در حال حاضر به نوعی برقرار است. این ظرفیتها چگونه قابل شناسایی و تقویت است؟
ایران و کشورهای عربی، توانمندیهای اقتصادی بسیاری دارند و هر نوع همگرایی اقتصادهای بزرگ مانند ایران باید این ظرفیتها را شناسایی و امکانسنجی کرده و میزان سهم آنها در تامین نیازهای ملی و سپس منطقهای را بررسی کند، به عنوان مثال، کشورهای عربی مواد غذایی از جمله گندم را با ارزش بیش از 100 میلیارد دلار وارد میکنند و همچنین میلیاردها دلار برای جبران شکاف موجود در امنیت دارویی خود هزینه و دارو از خارج وارد میکنند. در همین زمینه برای مثال میتوان گفت میانگین واردات تجهیزات سنگین، وسایل الکترونیکی مدرن، تجهیزات پزشکی و دستگاههایی از این دست در کشورهای عربی بسیار بالاست. مشاهده میکنیم که همه در این شرایط به دنبال قطع وابستگی اقتصادی به سرمایهداری وحشیانهای هستند که هر نوع توسعه حقیقی در این کشورها را برای حفظ سیطره خود و استعمار اقتصادی این کشورها هدف قرار میدهد. در اینجا باید از همه این ظرفیتهای تولیدی، اقتصادی و مالی به نحو مطلوب که به نفع مردم منطقه و استقلال اقتصادی آنها و ایجاد روابط اقتصادی قوی با کشورهای غرب آسیا باشد، استفاده شود.
ایران و کشورهای عربی کشورهای نفت خیز هستند و در صورت تقویت روابط اقتصادی خود میتوانند طمع ورزیهای آمریکا را مهار کنند و به هژمونی دلارهای نفتی پایان دهند. این کشورها اگر اراده کنند، میتوانند از طریق متحد کردن مواضع خود در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) واقعیت اقتصادی دیگری را بر کشورهای غربی تحمیل کنند. علاوه بر این، فرصتهای بسیار خوبی برای عربها و ایران جهت ایجاد بلوکهای اقتصادی موازی با بلوکهای غربی وجود دارد.
احیای روابط سیاسی میان ایران و کشورهایی چون امارات و عربستان چه بازتاب اقتصادی در سطح داخلی و منطقه خواهند داشت؟
همکاریهای اقتصادی بین کشورهای ایران، عراق، امارات و قطر به رغم تحریمهای آمریکا که ایران سالها با آن مواجه است، خوب بوده است و من معتقد هستم که احیای روابط ایران و عربستان باعث ارتقای سطح مبادلات اقتصادی و تجاری بین دو کشور خواهد شد. تحریمها تاثیر منفی بر سطح مبادلات تجاری ایران و کشورهای عربی داشتهاند، به عنوان مثال حجم مبادلات تجاری عراق و ایران پیش از تحریمهای آمریکا به 15 میلیارد دلار میرسید و پیشبینی می شد حتی به حدود 20 میلیارد دلار برسد، اما این رقم طی سالهای گذشته به حدود 10 میلیارد دلار رسید. حجم مبادلات تجاری بین ایران و کشورهای عربی نیز چنانکه آمارها نشان میدهند تاکنون پایین بوده و از طریق تقویت روابط سیاسی و اقتصادی، میتوان حجم مراودات را افزایش داد.
نظر شما